امروز حضور آقای نقاش بیش از همه حس شد
در حال وبگردی، به صفحه زیر برخوردم،
در جستوجوی ردپای زندگی لهستانیها در ایران/ پولونیا؛ کافهای که جنگ آن را زایید
سالها پیش در یکی از فیلمهای ساخته شده توسط کارگردانی ایرانی، دیده بودم که جمعی لهستانی، پس از آغاز جنگ دوم جهانی، ایران را به عنوان پناهگاه خویش برمیگزینند در حالی که در تاریخ معاصر ایران کمتر ردی از آن دیده میشود.
در این سالها اتفاقات عجیبی در ایران رخ داد،
سالهایی که کشور دوباره در مسیر تجربه دموکراسی قرار گرفت،
سالهای حزب توده، جبهه ملی، مصدق، کاشانی، رزم آرا، کسروی، نواب و ...
سالهایی غریب که انگار در هزارتوی تاریخ این مملکت به عمد فراموش شده و کمتر در موردش حرفی زده میشود
سالهایی که حتی با یادآوری آن دچار نوعی حالت وهم و درماندگی میشوم.
سالهایی که انگار باید فراموششان کنیم، مثل یک ننگ ابدی یا بدنامی!!!
امیدوارم روزی نور بر این تاریکخانه تاریخ ایران تابانده شود و بسیاری از ابهامات آن برطرف شود.
به نام خدا
چند روز پیش گروه کوهنوردی آرش قله برودپیک (یکی از 14 قله بالای 8000 دنیا) را از مسیری جدید با موفقیت فتح کرد. متاسفانه گروه در مسیر بازگشت دچار مشکل شده و از زمان آخرین تماس تلفنی آیدین بزرگی در روز شنبه خبری از ایشان(سه نفر گروه اصلی) در دست نیست.
آیدین بزرگی یکی از دانشجویان دانشکده(برق-خواجه نصیر) است که با جستجو در اخبار گذشته متوجه شدم ایشان با وجود سن کم از کوهنوردان بزرگ کشور به شمار میروند و در صعودهای بیشماری شرکت داشته، از جمله اینکه در چند سال اخیر برای صعود به قله مذکور و گشودن مسیر جدید (مسیر ایرانیان به قول کوهنورد مشهور آلمانی) چند بار تلاش داشته اند.
نخبگان و پیشتازان عرصه های گوناگون، افرادی خاص و کمیابند که سری پر شور داشته و همواره در پی گشودن مسیرهای جدید برای صعود به قلل مشکلات و عزت آفرینی در راه ملک و ملت هستند. این افراد سرمایه های گرانبهای هر کشوری به شمار میروند و بسیاری از کشورهای دنیا در حسرت داشتن چنین سرمایه هایی له له می زنند.
چه خوب اگر این سرمایه ها را در شان خود بزرگ بداریم.
انصاف حکم میکند زمانی که موفقیتهای آنها را به نام خود مصادره میکنیم، دست کم اگر یاریشان نمی نماییم، مشکلی به مشکلاتشان اضافه نکنیم.
این افراد در چارچوب بخشنامه های تنگ و ترش ما قرار نمیگیرند، بخشنامه هایی که فقط رافع مسئولیتها هستند و بس. به فکر رفع مشکلات این دلاوران باشیم که اگر چنین شود، از ثمره تلاش ایشان، همه بهره مند خواهند شد و در غیر این صورت به آسانی شاهد از دست رفتن آنها خواهیم بود.
برای بازگشت و سلامتی این سه دلاور افتخار آفرین دعا کنیم و سرمایه هایمان را بیش از این ارج بنهیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت: در پایان بخشهایی از نامه ایشان قبل از فتح قله و همچنین تصاویری از ایشان و همنوردانشان آمده است. اطلاعات بیشتر درباره این صعود و متن کامل نامه را می توانید در وب جستجو کنید.
"این ماییم، دوباره اینجاییم. با هم هستیم ولی
تنهاییم. اینجاییم نه از برای خودخواهی، نه از برای خودنمایی،
اینجاییم از سر عشق، اینجاییم از سر شور، از سر غرور. اینجاییم
از برای رشد، از برای اوج، از سر جنون، اینجاییم برای پایان،
پایان یک آغاز، پایانی که آغازی بلند پروازانه تر را نوید دهد.
خاک خوب : پایانی که پایان نیست، که شالوده ی آغاز است، که
پشتوانه ی آغاز است، که تیر خلاصی است بر نتوانستن ها، بر خود کم
بینی ها، بر در حصار ماندن ها، بر گرفتار تکرار شدن ها. آری تیر
خلاصی است بر ماندن ها، نرفتن ها، نرسیدن ها، غروبی است برای این
فرسایش ها و طلوعی است برای ریشه زدن ها، برای شکوفه دادن ها.
بوی خوش تغییر است و مهر ابطال است بر راکد بودن ها.
...
پرواز را به خاطر بسپار
__________________________
پن: به یاد سه کوهنورد مفقود شده در قله برودپیک