به بهانه شاخص اعتماد ده درصدی!!!

مطلبی که روزهای اخیر دوباره از قول مهندس صفایی فراهانی مطرح شده البته مربوط به ماهها پیش است، سبب نوشتن این متن شد، چند روزی است این متن به عنوان مصاحبه روز آقای صفایی مطرح شده، در این مصاحبه ایشان شاخص اعتماد در کشور را ده در صد بیان کرده اند و در مقایسه با یک کشور اسکاندیناوی که این شاخص در آنجا حدود هفتاد درصد است به بیان عمق فاجعه پرداخته اند، این مطلب را در کنار داستان اخیر حسابهای قوه قضاییه، تصویب مجدد طرح داماتو، رجز خوانی داخلی و واکنش مردمی قرار میدهیم، جز بی تفاوتی چیزی نمیبینم، آثار اعتماد ده درصدی کاملا هویدا شده و هر کس صرفا به فکر تامین منافع بسیار زودگذر خود میباشد، اصلا از حضور در چنین جامعه ای حس خوبی به انسان دست نمیدهد و احساس میکند در کنار عده ای گرگ در حال زندگی است که هر لحظه ممکن است به انسان حمله کنند. واقعا یاس بیداد میکند و کمتر  حرکت امیدوارانه ای به چشم می آید و تو گویی همه منتظر خرابی بزرگی هستند،  امیدوارم زعمای قوم عمق این مساله را درک کنند و اصولی برای رهایی از این اوضاع پیدا کنند، درهایی به سوی صلاح بگشایند و نوری بر این تاریکی بتابانند،  شایستگی را ملاک قرار دهند و همه را در مقابل قانون برابر ببیند.

سالها پیش فاجعه بم که رخ داد مردم را به جوش خروش آورد ولی امسال دو فاجعه در همین نزدیکی داشتیم ولی دریغ از واکنش... 

فجایع

قصد دارم فجایع ملی، دوران ریاست جمهوری آقای روحانی را ثبت کنم و در آخر دوره ایشان بررسی کنم که چه مقدار علل و عوامل آن برطرف شده است.

فاجعه یکم:

تصادف دو دستگاه اتوبوس در محور تهران - قم

44 کشته در تصادف دو اتوبوس در اتوبان تهران - قم (عکس)



بیشتر از خود فاجعه، برخورد در هنگام مواجهه با آن و پس از آن مهم است، به عنوان یک وبنگار وظیفه خود میدانم در دولت دوست مجدانه پیگیر برطرف کردن دلایل فاجعه باشم، هر چند که در این راه فقط بتوانم آنرا یادآوری کنم.