قضاوت!

روز اول

وحشی


دیکتاتور با سر و شکل خونین در حال التماس بود و میگفت: من پدر شما هستم با من این رفتار را نکنید. دور و برش خیلی شلوغ بود، ناگهان صدای شلیک گلوله در فضا پیچید،  چند لحظه بعد جنازه رهبر سابق انقلاب پشت یک وانت قرار داشت و خبری به سرعت منتشر شد.


دیکتاتور کشته شد.


من: حقش بود، ولی نه به این شکل


روز بعد:

شنیده شد که یکی از انقلابیون با شلیک دو  گلوله به زندگی دیکتاتور پایان داده است، از  حرکت وحشیانه این فرد خوشم نیامد، با این عمل نشان داد چقدر با مدنیت فاصله دارد.


چند روز بعد:

تهوع

عکسی از دیکتاتور منتشر شد که نشان میداد، یکی از انقلابیون! در حال فرو کردن وسیله ای تیز در ... دیکتاتور است، انگشت به دهان ماندم از این همه قساوت و بی فرهنگی! دلم به حال لحظات آخر دیکتاتور سوخت.


امروز:

انسان

در خبرها خواندم، دیکتاتور بر اثر شکنجه کشته شد، گویا او را به سیخ کشیده بودند، لحظات پایانی زندگی آخرین رهبر انقلاب را به سرعت در ذهن مرور کردم!!!!

یاد آن فرد وحشی! افتادم، عجب انسان بزرگی بود، دو گلوله را در بدن دیکتاتور نشاند و او را از این عذاب سهمگین نجات داد.


چقدر زود قضاوت میکنیم!!!


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پن: مطلب در مورد دیکتاتور لیبی، معمر قذافی بود همو که خود را رهبر انقلاب مینامید.

خدا: ور نزن، قضاوت درست کار تو نیست.

میرمان نیامد.




یادتان هست؟