بهشت از دست آدم رفت، از اون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو، از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن، حساباشونو پس میدن
عبادت از سر وحشت، واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه، پرستیدن تجارت
نیست
سر آزادگی مردن، ته دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشهکنار سفرهی خالی یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی، یک عمر بهت گندم نشون میدن
نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمیبخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو
میگیرن
گمونم یادشون
رفته همه یک روز میمیرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز میفهمن چه جوری زندگی کردیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پن: شعر از هر کی باشه، محمد اصفهانی خوندش و چه زیبا.
به نظر من کل اخلاق خلاصه در آزادگی میشه.
وقتی اون بزرگمرد گفت که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، منظورش این بود که آزاده باشید.
از مظلوم دفاع کنید و اگر بر ظالم نمیشورید، حداقل تاییدش نکنید.
مفاهیم آزادگی، ظلم و ... نه دین برمیداره و نه مذهب
فقط انسانه که میتونه تفسیرشون کنه.
ترانه خونده شده مربوط به یکی از سریالهای سیماست و از
اینجا میشه دانلودش کرد
شعر قشگیه
آزاده باشید.
آزاده باشیم.
دوباره یه سال دیگه داره تموم میشه هوشنگ خان.... انشالا سال اینده تون پر از خیرات و برکات الهی
سلام رفیق...
با این قسمت از حرفتون خیلی موافقم،اینکه نفس آزادگی ،ظلم و...ربطی به دین و مذهب نداره...نمونه اش در اطرافمون به وفور دیده میشه...
شعر هم زیباست...