سیاهکاری

امروز از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

همه جا سیاه بود مثه زغال

این همه خرج و مخارج فقط واسه سیاهکاری

من نمیدونم چرا باید این همه خرج بشه ولی فقط برای سیاهی

چرا نباید واسه رنگ دیگه ای خرج کرد؟

چه رنگی؟

مثلا زرد، باور کنید رنگ خوبیه نه سبزه که حضرات غش کنن، نه آبیه که من دوسش دارم نه قرمزه که دیگران، ولی رنگ شادیه.

میدونم الان چی تو ذهنتون میگذره، میگید، بنده خدا!

زرد که چه عرض کنم از زردم اونورتر

کل ممکلکت دیگه قهوه ای شده، کجای کاری؟

اونوقت میگی اینا به فکر مردم نیستن!

دیگه باید واسه شادی چه کار میکردن، که نکردن

همه مملکتو زرد و قهوه ای کردن، حالا یه چند روزم سیاه بشه، مگه چی میشه؟؟؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ای کاش سیاه حرمتی میداشت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شنیدم فردا قراره یاران شعیب و خراسانی در شهرآوردی کوچک رو در روی هم وایسن؟

این چه وضعیه هنوز نه به بار نه به داره، شعیب و خراسونی  دعواشون شده،

آقاجون، یکی دجالو ول کنه، غضنفرو بگیره!!!


نظرات 4 + ارسال نظر
شاهزاده احسان میرزا شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ http://barfedey.persianblog.ir

درود /منباب نظرتان در برف دی موافقیم و البته همه جانبه نگریتان را میستاییم....
این مشکی شدن و عزادار بودن همیشگی ما هم ریشه دراز دارد

درود

سکوت شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ http://silencem.persianblog.ir/

اول اینکه خیلی چاکریم.
دو اینکه کجا بودی این همه وقت؟ کلی نگرانت بودم
سه اینکه خوش اومدی
چاهار سلام رفیق

سلام رفیق گلم

[ بدون نام ] یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ

بودش اما اینجوری

[ بدون نام ] شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:45 ب.ظ http://sangkaghazgheichi

خوشم میاد که بی پرواتر و عصبانی تر می نویسی...
زرد و قهوه ای ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد