V

راننده انگشت اشارشو بالا گرفت و عدد یک رو نشون داد

رهگذر انگشت اشاره و سبابه رو با هم بالا گرفت، عدد دو رو نشون داد و لبخند زد

ماشین از کنار اون دو نفر رد  شد و اونا انگار تو این دنیا نبودن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

V

نوشته لزوما سبز نیست.

بدون شرح



اسوه صداقت و راستی در روزگار ناراستی
راستی امروز، چندمین روز بود ؟؟؟

آخرین زوزه سگ

چند روزی استُ دگر بار زوزه سگان به هوا خاسته و گرد و خاک مانع از دیدن ایشان شده است، امروز خبر در بند شدن یکی از سگان کوچک در هوا پراکنده شد، ماجرای امروز این سگها چیست، آیا این ماجرا همان ماجرای دیروز نیست، همان ماجرا که سعدی در موردش چنین گفت: دو سگ بر جیفه ای به سر نبرند و ده درویش برگلیمی بخسبند، 

سگان گمان میکنند، باز هم فریبشان را خواهیم خورد و نگهداری گله را به ایشان خواهیم سپرد، امروز هر سگ با صدایی بلند قصه خیانت سگ دیگر را به ارباب بیان میکند، یکی میگوید فلان گوسفند را فلان سگ از گله به در آورد و به بیراهه برد و به گرگ سپرد، آن دگر در جوابش میگوید، که آن بره بیچاره را که از یاد نبرده ای؟؟؟؟!!!! 

بیچاره سگها نمیدانند که دیگر هیچ کس، حتی به بزرگشان هم اعتمادی به آنها ندارد، هیچ کس، نه گله دار و رمه دار و نه اهل ده و آبادی و شهر 

نمیدانند با این زوزه ها  فقط آبروی نداشته خود را بیش از پیش بر باد میدهند  

و چه بهترشان است که به جای عوعو سر خویش گیرند و از این مسیر خارج شوند، تا شاید چاره دردشان شود،  

اما دریغ که سگ جز عوعو و زوزه چیزی در بساط ندارد.  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

با احترام به همه سگها وفادار گله 

سگهایی که در بالا مورد اشاره قرار گرفتند، گروهی خیانتکارند که خود را سگ گله نشان دادند ولی انگار گرگهایی درنده بودند!!!!!!  

ـــــــــــــــــــــــــ 

یه خرده اصلاح شد

هذیان!!!!!

میگم: یه دونه دوستت دارم!!! 

با عصبانیت میگه: چرا یکی؟؟؟ 

میگم: آخه یک کاملترین عدد روی زمینه!! 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

بشار گفته که من میدونم مردم سوریه چی میخوان  

احتمالا از رفقای ایرانیش برای دونستن خواست مردم کمک گرفته 

تجاوز، جنایت، اسارت و ... 

فکر کنم منظورش همیناست!  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

میگه: بپر 

داد میزنه: بپر 

ولی نگا نمیکنه پام بسته است 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

میگم: خسته ام 

میگه: برو 

میگم: میفتم

میگه: حالا تو برو 

دارم میرم  

تلو تلو میخورم  

حواسم به هیچ جمع جمعه 

زمین زیر پام آسمون میشه 

به مهمونی دل خدا میاد!  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

اون درخت بزرگه وسط حیاط 

یادته؟ 

چرا یهو خشک شد؟ 

غم لعنتی بهش زد 

حتی باغبون نفهمید که چه آفتی بهش زد! 

ـــــــــــــــــــ 

زندگی چیه؟ کسی میدونه؟ 

دویدن، ایستادن، تماشا کردن، کنار کشیدن، خندیدن، گریه کردن، عاشقی، زندگی!! 

چیه؟ 

نگو همش!!!! 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 

حتی نگا نمیکنم، غلطاشو پیدا کنم