آقای روحانی حواست هست؟
دارن زمینگیرت میکنن
نگی
نگفتی!
آقای روحانی داری بزرگترین کار رو میکنی و هیچ مطالبه ای نداری!!!
یعنی چی؟
گاهی قصد رفتن می کنم... قصد گریز از تو... از این عشق... دوست دارم بار و بندیل این دل را جمع کنم و بکوچم از دیار دامنگیر این احساس! دوست دارم آنقدر از تو دور شوم گه دیگر نه صدایی باشد و نه تصویری از تو و نه خاطره ای... آنقدر دور شوم که انگار نبوده ای هرگز! اما افسوس که پای گریز ندارم و صیدی را مانم که انس گرفته به دام صیاد! پاهایم سست تر و قلبم وابسته تر از آنست که رفتن را تاب بیاورد! اصلا کجا بروم که نباشی؟! تو همه جا هستی... همیشه با منی! عکست در قاب ذهنم می درخشد و صدایت، نوای دلنشین زندگی ام شده! و حضورت گویی بهانه ی بودنم گشته! نه! گریز از تو ممکن نیست؛ گویی باید از خودم بگریزم تا از تو دور شوم! مرا توان گریز نیست که مبتلایت گشته ام!
یعنی چی؟
گاهی قصد رفتن می کنم... قصد گریز از تو... از این عشق...
دوست دارم بار و بندیل این دل را جمع کنم و بکوچم از دیار دامنگیر این احساس!
دوست دارم آنقدر از تو دور شوم گه دیگر نه صدایی باشد و نه تصویری از تو و نه خاطره ای... آنقدر دور شوم که انگار نبوده ای هرگز!
اما افسوس که پای گریز ندارم و صیدی را مانم که انس گرفته به دام صیاد!
پاهایم سست تر و قلبم وابسته تر از آنست که رفتن را تاب بیاورد!
اصلا کجا بروم که نباشی؟!
تو همه جا هستی... همیشه با منی!
عکست در قاب ذهنم می درخشد و صدایت، نوای دلنشین زندگی ام شده!
و حضورت گویی بهانه ی بودنم گشته!
نه! گریز از تو ممکن نیست؛ گویی باید از خودم بگریزم تا از تو دور شوم!
مرا توان گریز نیست که مبتلایت گشته ام!